فهرست مطالب

عنوان                                                                           صفحه
 
چکیده ……………………………………………………………………………………………………………….1
 
فصل اول: کلیات پژوهش……………………………………………………………………………………..2
 
1-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………….3
 
1-2 بیان مسئله……………………………………………………………………………………………………3
 
1-3 پرسش های پژوهش……………………………………………………………………………………..6
 
1-4 فرضیه های پژوهش……………………………………………………………………………………..6
 
1-5 اهداف پژوهش……………………………………………………………………………………………7
 
1-6 معرفی استان مازندران…………………………………………………………………………………..7
1-6-1 استان مازندران…………………………………………………………………………………………7
1-6-2 نام مازندران…………………………………………………………………………………………….9
1-6-3 زبان مازندرانی………………………………………………………………………………………..10
1-6-3-1 پراکندگی زبانی…………………………………………………………………………………..11
1-6-3-2 لهجه‌ها……………………………………………………………………………………………..11
1-6-3-3 تاریخ زبان…………………………………………………………………………………………13
1-6-3-4 مازندرانی، گویش یا زبان……………………………………………………………………13
 
1-7 تعریف مفاهیم اختصاصی و کلیدی………………………………………………………………14
 
 
فصل دوم :مباحث نظری و پیشینه………………………………………………………………………..16
 
2-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………..17
 
2-2 نحو…………………………………………………………………………………………………………..17
 
2-3 درباره زبان مازندرانی………………………………………………………………………………….17
 
2-5 مطالعات مربوط به ساخت مجهول………………………………………………………………..19
2-6 نظرات راجع به ساخت مجهول در زبان مازندرانی………………………………………….37
 
2-7 خلاصه فصل…………………………………………………………………………………………….38
 
 
فصل سوم: روش پژوهش……………………………………………………………………………………39
 
3-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………..40
 
3-2 روش پژوهش…………………………………………………………………………………………….40
 
3-3 روش گردآوری اطلاعات…………………………………………………………………………….41
 
3-4 ابزار گردآوری اطلاعات………………………………………………………………………………41
 
3-5 جامعه آماری پژوهش………………………………………………………………………………….42
 
3-6 روش تجزیه و تحلیل………………………………………………………………………………….42
 
3-7 محدودیت‌های پژوهش……………………………………………………………………………….43
 
3-8 خلاصه فصل……………………………………………………………………………………………..43
 
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده‌ها……………………………………………………………………..44
 
4-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………..45
 
4-2 نمونه‌هایی از جملات مجهول در زبان مازندرانی…………………………………………..45
 
4-2-1  نمونه‌هایی از دیوان امیر پازواری……………………………………………………………45
 
4-2-2 نمونه‌هایی از «روایت طبری از واقعه شیخ طبرسی»…………………………………….46
 
4-2-3  نمونه‌هایی از «ماموریت علمی در ایران»…………………………………………………..48
 
4-2-4  نمونه‌هایی از «کنزالاسرار مازندرانی»………………………………………………………..50
 
4-2-5 نمونه‌هایی برگرفته از برخورد با ‌گویش‌وران …………………………………………….53
 
4-3 اشکال مختلف ساخت مجهول در زبان مازندرانی بر اساس نمونه‌ها…………………54
 
4-3-1 ساخت غیرشخصی……………………………………………………………………………….54
 
4-3-2 ساخت ترکیبی ……………………………………………………………………………………55
 
4-3-2-1 فعل‌ کمکی مورد استفاده در ساخت ترکیبی مجهول در زبان مازندرانی…….55
 
4-3-2-1-1 کاربردهای دوگانه فعل «شدن» در زبان مازندرانی………………………………55
 
4-3-2-2 شیوه ساخت صفت مفعولی در زبان مازندرانی………………………………………56
 
4-4 نقش‌های متنوع «را» در زبان مازندرانی………………………………………………………….58
 
4-4-1 «را» نشانه مفعول مستقیم. ……………………………………………………………………….58
4-4-1-1   نمونه جملاتی که در آن‌ها «را» نشانه مفعول مستقیم حذف شده است……58
 
4-4-2  «را» نشانه مفعول «به‌ای»………………………………………………………………………..59
 
4-4-3 «را» نشانه مفعول «ازی»………………………………………………………………………….59
 
4-4-4 “را” نشانه مفعول «برای» …………………………………………………………………….59
 
4-4-5 «را» نشانه فک اضافه…………………………………………………………………………….59
 
4-5 جایگاه فاعل معنایی در جملات مجهول مازندرانی………………………………………..60
 
4-6 چگونگی تبعیت مجهول در زبان مازندرانی از همگانی‌های مجهول………………….60
 
4-7 خلاصه………………………………………………………………………………………………………61
 
 
فصل پنجم: نتیجه‌گیری……………………………………………………………………………………….63
 
5-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………64
 
5-2 بررسی پرسش‌ها و فرضیه‌ها………………………………………………………………………..64
 
5-3  نتایج حاصل از پژوهش……………………………………………………………………………..66
 
5-4 پیشنهاد برای پژوهش‌های بعدی………………………………………………………………….68
 
منابع و مآخذ……………………………………………………………………………………………………70
 
فهرست منابع فارسی…………………………………………………………………………………………70
 
فهرست منابع انگلیسی………………………………………………………………………………………..71
پیوست‌ها…………………………………………………………………………………………………………..73
الفبای آوانگاری مورد استناد در آوانگاری جملات مازندرانی پژوهش ………………………74
 
چکیده انگلیسی(Abstract) ……………………………………………………………………………..75
 
 
چکیده
جملات مجهول جملاتی هستند که در آن‌ها برخلاف جملات معلوم، مفعول نهاد جمله واقع می‌شود و فعل جمله به آن نسبت داده می‌شود. علل مختلفی وجود دارند که گویش‌وران از این جملات به جای جملات معلوم استفاده می‌کنند از جمله هنگامی که فاعل جمله ناشناخته باشد، ذکر مفعول یا فعل اهمیتش از ذکر فاعل بیشتر باشد و یا گوینده می‌خواهد فاعل ناشناخته بماند. در این نوشته به کاربردها و ساخت‌های متنوع این نوع جملات به ویژه در زبان مازندرانی پرداخته شد و پیشینه‌ای از این ساخت را در تعدادی از آثار مازندرانی به جا مانده مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به ساخت صفت مفعولی در این زبان پرداخته شده است. با بررسی آثار مکتوب این زبان مشخص گردید که ساخت‌های مجهول زبان مازندرانی بر دو نوع هستند. نوع اول آن که ساخت ترکیبی نامیده می‌شود از ترکیب صفت مفعولی و صرف فعل «شدن» ساخته می‌شود. نوع دوم ساخت‌های مجهول این زبان همان مجهول غیرشخصی است که در آن فاعل جمله حذف شده و فعل جمله دارای شناسه سوم شخص جمع است. همچنین مشاهده شد که در زیر مجموعه مجهول غیرشخصی، ترکیبات مجهول مصدری همراه با افعال مّعین بدون ذکر فاعل وجود دارند که می‌توان آن‌ها را نیز تحت عنوان مجهول دسته بندی کرد. در مازندرانی امروزی هر دو این ساخت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند ولی با بررسی آثار قدیمی برجای مانده از این زبان مشخص شد که در گذشته ساخت مجهول غیرشخصی از عمومیت بسیار بالاتری برخوردار بوده است و می‌توان نتیجه گرفت که شیوع استفاده از ساخت ترکیبی تحت تاثیر نفوذ زبان فارسی روی داده است. هم‌چنین در جریان تحقیق این نکته روشن شد که ذکر عبارت کنادی در جملات مجهول مازندرانی به هیچ وجه عمومیت ندارد. هم‌چنین تبعیت کامل ساخت ترکیبی

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

مجهول زبان مازندرانی از همگانی‌های مجهول مورد اثبات قرار گرفت.
کلمات کلیدی: ساختار مجهول، زبان مازندرانی، صفت مفعولی، مجهول اصلی، مجهول غیرشخصی، عبارت کنادی، مجهول مصدری (وجه مصدری مجهول)
 
1-1 مقدمه
     زبان یک سیستم قراردادی منظم از آواها یا نشانه‌های کلامی یا نوشتاری بوده که توسط انسان‌های متعلق به یک گروه اجتماعی یا فرهنگی خاص برای نمایش و فهم ارتباطات و اندیشه‌ها به کار برده می‌شود. بنا به تعریف دیگر، زبان مجموعه‌ای سامان‌مند از نشانه‌های اختیاری و قراردادی‌ است که هم‌چون نهاد‌ی اجتماعی برای برقراری ارتباط به کار می‌رود. به عبارتی زبان پدیده‌ای ذهنی است که به صورت گفتار و نوشتار یا اشاره تجلی می‌یابد. زبان محلی نیز زبانی است که مردم یک ناحیه بدان تکلم می‌کنند. زبان‌ها و گویش‌های محلی منبعی بسیار غنی برای پژوهش‌های زبانی، ادبی، جامعه‌شناختی، مردم‌شناختی و تاریخی می باشند. سخن‌گویان هر زبانی بنا به اهداف مورد نظرشان برای انتقال مفاهیم و بیان اندیشه‌ها، افکار و خواسته‌های خویش از ساختارهای مختلف موجود در زبان خود بهره می برند. در مورد زبان مازندرانی نیز اهل زبان با تکیه بر امکانات و توانایی‌های زبان خویش از ساختارهای متنوعی از جمله ساختارهای مجهول[1] استفاده می‌کنند. مجهول، گونه‌ای از ساختار زبانی است که در آن مفعول، جایگاه فاعل را در ابتدای جمله می‌گیرد  و فاعل جمله یا حذف می شود و یا از اهمیت آن کاسته شده، به موقعیتی جز ابتدای جمله فروکاهیده می شود. در مقابل این ساختار، گونه معلوم قرار دارد که در آن فاعل در ابتدای جمله قرار دارد. هنگامی که گوینده بخواهد بر مفعول جمله یا فعل آن بیشتر از فاعل تاکید کند و یا هنگامی که فاعل جمله ناشناخته باشد یا ذکر آن اهمیتی نداشته باشد، استفاده از ساختار مجهول بر ساختار معلوم رجحان دارد.
در این فصل به تعریف این ساختار و ارائه تعریفی کلی از زبان مازندرانی پرداخته شده است.
 
1-2 بیان مسئله
می‌توان گفت ساختار جملات زبان یا به صورت معلوم[2] است و یا به صورت مجهول.[3] در نخستین دستورهای سنتی که برای زبان فارسی تدوین گشته به تمایز بین ساخت معلوم و مجهول اشاره شده است  در دستور پنج استاد معلوم و مجهول به این صورت تعریف شده است: فعل معلوم آن است که به فاعل نسبت داده می‌شود مانند: «احمد نشست» و فعل مجهول به مفعول نسبت داده می شود مانند: «سهراب کشته شد» .قریب و ناتل خانلری(1364) نیز معلوم و مجهول را چنین تعریف کرده‌اند‌ :فعل مجهول به آن گونه از فعل‌ها اطلاق می شود که چون در جمله‌ای به کار روند، نهاد جمله پدیدآورنده اثر فعل نیست بلکه پذیرنده آن است. او در جای دیگری می‌افزاید که در فعل‌های مرکب به منظور ساختن مجهول، کردن یا معادل آن را حذف می کنند و به جای آن شدن می آورند.
در مورد چرایی رجحان ساخت مجهول به ساخت معلوم در برخی از موقعیت ها می توان موارد زیر را برشمرد: هنگامی که فاعل جمله ناشناخته باشد و یا ذکر آن اهمیتی نداشته باشد، یا اهمیت مفعول و یا فعل جمله بیشتر از فاعل آن باشد، و یا وقتی بخواهیم به عللی از ذکر مستقیم نام فاعل اجتناب کنیم استفاده از لحن مجهول نسبت به لحن معلوم برتری دارد.
ساخت مجهول در مطالعات سنتی و زبان‌شناختی  فارسی همواره یک موضوع بحث برانگیز بوده است. برخی از زبان‌شناسان و دستورنویسان این ساخت را در زبان فارسی منکر شده و آن را به عنوان فعل ناقص(خیام پور 1352)، ساخت‌های ناگذر (موین 1974)، و افعال مرکب (واحدی لنگرودی1377) تلقی کرده‌اند.
از طرف دیگر، بسیاری این ساخت را بدیهی دانسته و حتی انواعی نیز برای آن برشمرده‌اند.(باطنی 1384 ؛ لمبتون[4] 1984 ؛ دبیرمقدم 1364، طیب 2001 ، پاکروان 1381)
در میان کسانی که ساخت مجهول را رد کرده‌اند. تفسیرهای متفاوتی وجود دارد. خیام پور (1352) از این جهت مجهول را انکار کرده است که در زبان فارسی فعل صیغه خاصی برای بیان آن ندارد.  او می‌نویسد: «اصطلاح فعل مجهول و نایب فاعل در جمله‌ای مانند «علی کشته شد» که در بعضی از کتا‌ب‌های دستور مورد بحث می باشد، از فعل ناقص« شد» است و لفظ «کشته» متمم آن است و ظاهراً آن را به تقلید از زبان عربی گرفته‌اند.»
موین (1974) نیز ادعا نموده است که مجهول در زبان فارسی نوین وجود ندارد و تمام مواردی که مجهول نامیده می‌شوند در واقع ساخت ناگذر هستند. او بر اساس تحول تاریخی زبان فارسی و این که حروف اضافه‌ای که قبل از کننده عمل در جملاتی که مجهول نامیده می شوند، قرار می گیرد مفهوم وسیله را القا می کنند، به این نتیجه می رسد که چنین ساختی در فارسی وجود ندارد.
سومین زبانشناسی که این ساخت را در زبان فارسی مورد پرسش قرار داده است واحدی لنگرودی(1377) است. او ادعا نموده است که فعل «شدن» یک فعل اصلی سبک است و چون فعل سبک دارای محتوای معنایی ناقص است، لذا باید یک عنصر غیرصرفی دیگر که می‌تواند اسم مفعول و یا اسم و صفت باشد ترکیب شده و یک مسند مرکب بسازد. در واقع، واحدی لنگرودی بر این باور است که ساخت مجهول با فعل شدن یک نوع فعل مرکب است و جمله‌های مجهول را از نوع جمله‌های اسمیه تلقی می نماید.
دستورنویسان و زبان شناسانی که قائل به وجود ساخت مجهول هستند نیز دارای تحلیل‌ها و دیدگاه‌های متفاوتی در خصوص چند و چون این فرایند نحوی می باشند. برخی از آن‌ها ساخت مجهول را تقریباً به ساخت‌های تشکیل شده از اسم مفعول و فعل کمکی«شدن» محدود نموده‌اند. (دبیر مقدم 1364؛ مشکوه الدینی1384) در این نوع جمله‌ها گروه اسمی اثرپذیر در جایگاه نهاد ظاهر می‌گردد و گروه اسمی اثرگذار یا به طور کامل حذف می شود و یا به صورت یک گروه حرف اضافه‌ای حاشیه‌ای در می‌آید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت